يا سيد الشهدا

 

حج سرخ كربلا

 

وقتي عطش رقصيد در آيينه خون

در عمق جانش تنگ مي شد عرصه دل

شب خيمه مي زد در چراگاه جهالت

پاي جوانمردي فرو مي ماند در گل

 

او بود و تاول هاي صد ها زخم بر روح

با پرسش بي پاسخي در چارسويش

از ميراث ارزشمند بابا فيض مي برد

او بود و سهم استخواني در گلويش

 

از واپسين ساعات عمر خويش مي گفت

تا هركه خواهد سوي ماندن باز گردد

پرشد فضا از بانگ هفتاد و دو لبيك

تا حج سرخ كربلا آغاز گردد

 

جز انعكاس شيون و فرياد ناله

ديگر نمي آمد به گوش آنجا صدايي

يك سو سري افتاده دور از پيكر خود

يك سوي ديگر پيكر بي دست و پايي

 

شمشيرهاي تشنه رقص مرگ كردند

خون خدا غلطيد در طوفان اندوه

باران خون مي ريخت از ابر گلويش

شد پاره پاره قامت سينايي كوه

 

هنگامه حلقوم بود و سرعت تيغ

گويي كه عاشوراست روز عيد قربان

تنها سري معصوم روي نيزه عشق

مي خواند با لب هاي گرم خويش قران

 

وقتي كه بر مي گشت زآنجا ذوالجناحش

مي زد سرش را بر زمين با شيهه درد

تركيد بغض دختري ناگاه در باد

پس كو سوارت نازنين؛ برگرد،برگرد

 

يك تشنه ،يك سر،صحنه پاياني او

در ماجرايش مات و حيران آسمان بود

جايي كه مي زد بوسه پيغمبر، دريغا

زخمي خشم چوب خشك خيزران بود

 

اي جاودان در سينه ها اسطوره تو

افتاده در آيينه ها عكس عزايت

ذكر تو تسبيح جگر سوز ملائك

اي قبله گاه شيعه خاك كربلايت

 


برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 24 مهر 1394برچسب:حج سرخ كربلا،پرورش افكار،, | 20:45 | نویسنده : اسدي |
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 7 صفحه بعد
.: Weblog Themes By VatanSkin :.